اس ام اس های زیبا و توپ

اس ام اس های زیبا و توپ

اس ام اس های زیبا و توپ

اس ام اس های زیبا و توپ

دوبیتی های عاشقانه اسمسی مرداد 91

خیابانهای تنهایی ، دلی ولگرد می خواهد
و آوازم بدون تو ، سکوتی سرد می خواهد
برایت مرده بودم تا ، برایم تب کند قلبت
ولی حتی نپرسیدی “دلت همدرد می خواهد ؟”
.
.
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﻎ
ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﻧﺪﺍﺩ
ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﺪ
.
.
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ، ﭼﺮﺍﻍ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ، ﮐﻠﯿﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ، ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﺧﻮﺍﺑﯽ
ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ، ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ
.
.
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است
فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است
مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم
چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم ؟
.
.
ﺍﺯ ﻃﻌﻨﻪ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﺮﺳﻴﺪ
ﺑﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻨﺪﻳﺪ
ﻣﻦ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻤﺎﻧﻢ
ﺗﺎ ﮐﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﻳﺪ

.
.

ﻧﺎﻟﻪ ﻛﺮﺩﻡ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﻱ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﺑﺮ ﮔﻞ ﺧﺸﻜﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺘﺎﺏ
ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﻔﺖ
ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺮ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺳﺮﺍﺏ
.
.
چه شده ای دل دیوانه ؟ هوایش کردی ؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی ؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی ؟
.
.
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند
وقتست گر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
.
.
چرا حس میکنم هستی کنارم ؟
چرا این رفتنو باور ندارم ؟
چرا گم میکنم روز و شبامو ؟
چرا حس میکنم داری هوامو ؟
.
.
هر چند کسی میان ما حایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قُسمت دهم ، ولی میگویند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست
.
.
آخرچه شد که یار دست از سرم کشید ؟
یکباره برد ز یاد آن وعده و وعید
من که وجود خود کردم به نام او
اما چگونه شد او نام خود ندید ؟
.
.
این سطر مختصر را گفتم که او بخواند
هرچند به او نگفتم ، میخواهم او بداند
او اولش نمیخواست ترکم کند ولیکن
فهمید راز من را ، او رفت تا بماند
.
.
آشنا بیگانه شد ، ویران شوی ای زندگی
دل ز غم دیوانه شد ، ویران شوی ای زندگی
در سرای آرزو ما هم مکانی داشتیم
آرزو افسانه شد ، ویران شوی ای زندگی
.
.
گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد
ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد
چون به زیبایی تو ، حسرت عالم خوردند
برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد
.
.
به باغم یاسمن بودی چه میشد ؟
عروس این چمن بودی چه میشد ؟
چرا چون باد رفتی از کنارم ؟
همیشه مال من بودی چه میشد ؟
.
.
آسمان گفت که امشب ، شب توست
سرخی صورت گل ، از تب توست
آنچه تا عشق مرا بالا برد
بوسه گاهیست که نامش لب توست
.
.
سراسر خواب من کابوس کابوس
ندارم در شبم فانوس فانوس
به دل آمد بگویم من تو را دوست
ولی لب وا نشد ، افسوس افسوس
.
.
دلتنگ تر از آنم که دلم را بشکانی
من آمده ام یا نشود یا نتوانی
من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم
چشم های شکست خورده ی رویای جوانی
.
.
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻟﺨﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻫﺴﺖ ؟
ﺩﻭﺭﯼ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﭼﻪ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻫﺴﺖ !
ﺩﻭﺭﯼ ﻭ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﻢ ، ﺩﻟﻮﺍﭘﺲ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻮ …
ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﯿﺴﺖ ؟ ﻫﺴﺖ ؟
.
.
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند ؟
صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند ؟
یک لحظه آنکه بی من ، هرگز نمی نشست
امشب به یاد کیست که یادم نمیکند ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد